سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فضلیت بسم الله و ثواب عظیم آن

فضلیت بسم الله و ثواب عظیم آن
بسم الله الرحمن الرحیم
(( الحمدلله رب العالمین و صلى الله على محمد و آله الطاهرین
و لعنة الله على اعدائهم اجمعین .
عن سیف بن هارون مولى آل جعده قال :
قال ابوعبدالله علیه السلام :
اکتب بسم الله الرحمن الرحیم من اجود کتابک ،
و لا تمد الباء حتى ترفع السین . )) (1)
سیف بن هارون گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: بسم الله الرحمن الرحیم را با بهترین خط خود بنویس ، و باء را نکش تا سین را بردارى (بلکه سین را با دندانه بنویس ).
قال رسول الله صله علیه و اله و سلم :
من قرا بسم الله الرحمن الرحیم بنى الله له فى الجنة سبعین الف قصر...
حضرت رسول خدا(ص ) فرمود: کسیکه بسم الله الرحمن الرحیم را بخواند، خداى متعال هفتاد هزار قصر (کاخ ) از یاقوت سرخ در بهشت براى او بسازد، در هر قصرى هفتاد هزار خانه از در سفید و...
و در حدیثى طولانى در مورد خلقت و آفرینش قلم از نور محمد(ص ) خداى متعال فرموده : به عزت و جلام ، هر کس از امت محمد بسم الله الرحمن الرحیم بگوید: در کتاب حسناتش عبادت هفتصد سال را براى او مى نویسم .
و نیز حضرت رسول الله (ص ) فرمود: کسى که بسم الله الرحمن الرحیم را بگوید: خداى متعال براى هر حرفى از آن چهار هزار حسنه (پاداش ‍ نیک ) براى او بنویسد، و چهار هزار سیئه و بدى از او محو نماید، و چهار هزار درجه و مقام براى او بالا برد.
و در حدیثى سئوال سایر امتها را از پیامبرانشان در روز قیامت ذکر مى کند، و از کثرت حسنات این امت سئوال مى شود، حضرت مى فرماید: این امت (من ) قائلند که براى خداى متعال سه اسم است ، که اگر در کفه میزان گذاشته شود و همه حسنات و سیئات (خوبیها و بدیهاى ) فرزندان آدم را در کفه دیگر قرار دهند، آن کفه اى که سه اسم خداوند در آن است از همه آنها سنگین تر خواهد بود و آن سه اسم بسم الله الرحمن الرحیم است .
و حضرت امیر المؤ منین علیه السلام فرمود: چون (آیه ) بسم الله الرحمن الرحیم نازل شد حضرت رسول (ص ) فرمود: نخستین مرتبه این آیه بر (حضرت ) آدم نازل شد، آن حضرت فرمود: ذریه و نسل من از عذاب در امان هستند مادامى که قرائت و خواندن بسم الله را ادامه دهند، پس از آن به آسمان رفت و سپس بر حضرت ابراهیم (ع ) نازل شد و آن حضرت در حالى که در کفه منجنیق بود قرائت کرد، خداى متعال آتش را براى او سرد و سلامت گردانید باز به آسمان رفت و دیگر نازل نشد مگر براى حضرت سلیمان ، در این هنگام ملائکه به او گفتند: به خدا سوگند ملک و سلطنت تو تکمیل شد.
باز به آسمان رفت و پس از آن بر من نازل شد، پس روز قیامت امت مرا مى آورند و آنها در این هنگام مى گویند: بسم الله الرحمن الرحیم پس ‍ وقتى اعمال آنها را در ترازو قرار دهند حسنات و خوبیهاى آنها زیادتر از بدیهایشان مى شود.
و حضرت رسول (ص ) فرمود: وقتى مؤ من بر صراط عبور کند و بگوید: بسم الله الرحمن الرحیم شعله هاى آتش جهنم خاموش مى شود و شعله هاى جهنم مى گوید: بگذر (از روى من ) اى مؤ من ، چون نور تو شعله مرا خاموش کرد.
و حضرت امام رضا(ع ) فرمود: بسم الله الرحمن الرحیم به اسم اعظم خداوند نزدیک تر است از مردمک چشم به سفیدیش .
پاداش معلمى که به کودک بسم الله ، یاد دهد
و حضرت رسول صلى علیه و اله و سلم فرمود: وقتى معلم بسم الله الرحمن الرحیم را به بچه تعلیم داد خداى متعال آزادى (از آتش ‍ جهنم ) را براى بچه و پدر و مادرش و براى معلمش بنویسد.
و روایت شده که پیامبرى از پیامبران خدا بر قبرى که صاحبش عذاب مى شد مرور کرد سپس مدتى بعد از آنجا گذشت ، او را در عذاب ندید، اصحابش از سبب بر طرف شدن عذاب از او سئوال کردند، آن حضرت فرمود: او بچه اى را از خود به یادگار گذاشته و مادرش او را پیش معلم آورد و معلم بسم الله الرحمن الرحیم را به او تلقین کرده ، پس من حیا مى کنم مردى را عذاب کنم که بچه اش بگوید بسم الله الرحمن الرحیم (و نام مرا به عنوان رحمانیت و رحیمیت ببرد و از رحمانیت و رحیم بودن من نیست که کسى را عذاب کنم که فرزندش نام مرا به این عنوان ببرد).
و از حضرت رسول (ص ) نقل است که فرمود: کسیکه کاغذى را که بسم الله در آن نوشته براى احترام به پروردگار از مصدقین و تصدیق کنندگان به حساب مى آید، و عذاب از پدر و مادرش تخفیف داده مى شود اگر چه مشرک باشند.
و فرمود: کسى که در اول وضویش بسم الله بگوید جمیع بدانش طاهر شود و از این وضو تا وضوى بعدى کفاره گناهانش مى گردد، و کسى که بسم الله نگوید بدنش (از گناهان ) پاک نشده مگر همانجا که آب به آن رسیده است .
سبب توبه بشر حافى
و اینکه بشر حافى از خوردن عرق و شراب و ساز و آواز و معصیت توبه کرد و با زهد و تقوا به آن مقامات رسید سببش این بود که در راه قطعه (کاغذى ) را دید که در آن نوشته شده بود بسم الله الرحمن الرحیم و زیر پاى مردم افتاده بود پس آن را برداشت و با پولهائى که همراه داشت عطر خرید و آن کاغذ را پاک و معطر کرد و در وسط سوراخ دیوارى گذاشت پس در خواب دید که گوینده اى به او مى گوید: اى بشر، اسم مرا پاک و پاکیزه کردى ، من هم قطعا نام تو را در دنیا و آخرت پاک و پاکیزه گردانم ، پس چون صبح شد، توبه کرد.
خواص و فائده بسم الله بر سر سفره
حضرت رسول صله علیه و اله و سلم به حضرت على علیه السلام فرمود: یا على وقتى غذا خوردى بگو بسم الله و وقتى از غذا خوردن فارغ شدى بگو الحمدلله ، زیرا دو فرشته (موکل ) تو پیوسته براى تو حسنه و ثواب مى نویسند تا وقتى که آن غذا هضم شود.
و باز حضرت فرمود: هیچ مردى جمع نمى کند اهل و عیالش را و سفره را پهن نمى کند که در اول آن بسم الله و در آخرش الحمدالله بگوید و سفره را جمع کند مگر اینکه خدا او را بیامرزد. (یعنى هر که اول سفره بسم الله و در آخرش الحمدالله بگوید خداوند گناهان او را ببخشد و بیامرزد).
و در بحار از امام محمد باقر علیه السلام روایت شده است که على علیه السلام مى فرمود: کسى که طعامى را بخورد، پس در اولش بسم الله و در آخرش الحمدالله بگوید خدا از آن نعمت (روز قیامت ) پرسش ‍ نکند هر چه مى خواهد باشد.
و در قرآن که خداوند مى فرماید:
((لتسئلن یومئذ عن النعیم )) شامل نعمت هاى ظاهرى مى شود ولى مشروط است به بسم الله نگفتن و الحمدالله نگفتن و اگر گفتى سئوال نشود و منافات ندارند تاءویلش در بسیارى از اخبار به ولایت ، چون ولایت از عظیم ترین نعمتها است .(2)
گفتن بسم الله ضرر غذاها را دفع مى کند
امیرالمؤ منین على علیه السلام مى فرماید: من براى کسى که بر سر سفره بنشیند و بسم الله بگوید ضامن هستم که از (ضرر زدن ) غذا شکایت نکند، ابن کوا گفت : یا امیر المؤ منین من دیشب بسم الله گفتم و غذا خوردم در عین حال غذا به من اذیت و آزار رساند، حضرت فرمود: شاید تو چند نوع غذا خورده اى و براى بعضى بسم الله گفته اى ولى براى بعضى نگفته اى اى لکع (و در کتاب دعائم این جمله را زیاد کرده عرض کرد: بلى ، چنین است به خدا قسم اى امیر مؤ منان ) لکع به معنى پست و برده و احمق آمده ).(3)
امیر المؤ منین على علیه السلام فرمود: من هیچ وقت دچار تخمه نشدم ، به او گفته شد چطور؟ فرمود: چون لقمه اى به دهان نگذاشتم مگر اینکه نام خدا را (بر زبان ) جارى ساختم (و بسم الله گفتم ) و باز امیر المؤ منین به کمیل فرمود: اى کمیل : هر موقع غذا خوردى بگو
(( (بسم الله الرحمن الرحیم ) باسم الذى لایضر مع اسمه و فیه شفاء من کل الا سواء. (4)
(به نام خداوند بخشنده مهربان ) به نام کسى (غذا خوردن را شروع مى کنم ) که با اسم و نام او هیچ ضرر و آسیبى (به من ) نمى رسد و در (نام ) نمى رسد او شفاء هر بدى و دردى است .
داود گفت : به امام صادق علیه السلام عرض کردم : چگونه و چطور بسم الله بگویم ؟ حضرت فرمود: هنگامى که ظرفهاى مختلفى (سر سفره ) است براى هر ظرفى یک بسم الله بگو، عرض کردم : اگر فراموش کردم که بسم الله (براى هر کدام ) بگویم ، حضرت فرمود: میگوئى
(( بسم الله على اوله و اخره .)) به نام خدا بر اولین و آخرین آنها.
داستان بسم الله گفتن حضرت رسول (ص ) و دفع سم
در مفتاح النبوة روایت شده چون پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله اسلام را در مدینه آشکار کرد و مردم را علنا به اسلام دعوت نمود، حسد عبدالله بن ابى (رئیس منافقان ) بر پیامبر خدا شدت یافت پس آن حضرت را با اصحابش بر طعام مسمومى دعوت نمود تا او را شهید نماید پس جبرئیل نازل شد و آنچه او اراده کرده بود به حضرت خبر داد. پس وقتى بر سر سفره نشستند، پیامبر اکرم (ص ) به امیر المؤ منین علیه السلام فرمود:(( یا على تعویذ و دعاى مفید را بر این طعام بخوان ، پس آن حضرت این دعا را خواند. بسم الله الشافى ، بسم الکافى ، بسم الله المعافى ، بسم الله الذى لایضر مع اسمه شى ء و لاداء فى الارض و لافى السماء و هو السمیع العلیم .))
پس حضرت رسول صلى علیه و آله وحضرت على علیه السلام و هر که با آنها بودند از آن غذا خوردند تا سیر شدند، و سالم از سر سفره بر خواستند، پس چون عبدالله بن ابى این قضیه را مشاهده کرد، خیال کرد و غذا را مسموم نکرده ، پس با دوستان خود بر سر سفره نشستند و بقیه طعام را خوردند و همگى هلاک شدند.(5)
در هنگام جماع باسم الله بگویید تا شیطان نطفه شما شریک نشود
امام صادق علیه السلام مى فرماید: هنگامى که مرد نزدیک به زن شد و با او خلوت نمود شیطان در آن هنگام حاضر مى شود پس اگر او بسم الله گفت و نام خدا را برد، شیطان از او دور مى شود، و اگر جماع کرد و بسم الله نگفت شیطان هم با او در عمل وارد مى شود، پس عمل از هر دو سر مى زد ولى یکى است ، راوى مى گوید: (گفتم ) این به چه چیزى شناخته مى شود، حضرت فرمود: به دوستى با ما و به دشمنى علیه ما.
حلبى مى گوید امام صادق علیه السلام فرمود: مرد هنگامى که پیش ‍ عیال خود مى آید و مى ترسد که شیطان با او شریک شود (همانطور که خداى متعال در قرآن مجید مى فرماید:
(( ((و شارکهم فى الاموال و الاو لاد)))) یعنى شیطان در اموال و اولاد انسانها شرکت مى کند) بگوید: بسم الله و پناه ببرد به خدا از شر شیطان .
و امیر مؤ منان على علیه السلام فرمود: وقتى کسى از شما خواست مجامعت کند بگوید:
(( بسم الله و بالله اللهم جنبنى الشیطان ما رزقتنى .
سپس حضرت فرمود: اگر خداوند بچه اى به شما عطا کرد، شیطان به هیچ وجهى نمى تواند به او آسیب و ضررى برساند.
و روایت شده که در هنگام لباس بیرون آوردن از بدن و هنگام سوار شدن بر مرکب (ماشین ) و وارد شدن به منزل بسم الله بگویید و روایت شده هر امر مهمى و هر کار مهمى که با بسم الله شروع نشود ناقص خواهد ماند
(6)
برخى از مزاحهاى پیامبرص و امیرمؤ منان ع
روایت شده که حضرت رسول صلى علیه و آله از پشت سر بعضى از اشخاص مى آمد بطورى که او نفهمد و دستهاى مبارک خود را بر چشمان او مى گذاشت که او را امتحان کند و بدینوسیله مزاح مى نمود.
و نیز نقل شده است که آن حضرت با پسر عمویش امیر المؤ منین على علیه السلام رطب مى خورد و هسته هاى رطب را پیش حضرت على علیه السلام مى گذاشت ، پس وقتى از خوردن فارغ مى شدند، همه هسته ها در پیش حضرت
على علیه السلام بود، آن حضرت مى فرمود: یا رسول الله علیه و آله پرخور آن است که ، رطب ها و هسته ها را با هم بخورد.
و از مزاحهاى آن حضرت است که پیره زنى از انصار گفت : یا رسول الله براى من دعا کن که خدا مرا بیامرزد، آن حضرت صلى الله علیه و آله فرمود: آیا نمى دانى که پیره زنها داخل بهشت نمى شوند؟ پیره زن فریاد کرد، پیامبر خدا صلى علیه و آله تبسم فرمود و به آن پیره زن فرمود: آیا فرمایش خدا را در قرآن نخوانده اى ؟
(( ((انا انشانا هن انشاء فجعلنا هن ابکارا عربا اترابا)). )) (7)
یعنى ما آنها را (زنها را دوباره ) ایجاد مى کنیم و آنها را باکره مى گردانیم ، و آنها را شوهر دوست و همسال قرار مى دهیم .
و نیز روایت شده : که زنى به پیامبر اکرم (ص ) رسیده ، و حاجتى مربوط به شوهرش داشت ، حضرت فرمود: شوهر تو کیست ؟ آن زن گفت : فلانى است ، آن حضرت فرمود: آنکه در چشمش سفیدى است زن گفت : نه ، حضرت (ص ) فرمود: چرا، پس آن زن با شتاب به پیش شوهر خود رفت و در چشمش دقت مى کرد، شوهرش گفت : چه کار دارى ؟ زن گفت : پیامبر خدا(ص ) به من خبر داده که در چشم تو سفیدى است شوهرش گفت : آیا نمى بینى که سفیدى چشم من بیشتر از سیاهى آن است ؟.
و نیز نقل است ، که مردى زنى داشت که با هم نزاع و دعوا مى کردند وقتى زن دعوا را شروع مى کرد مرد، بلند مى شد و با او...
زن گفت : واى بر تو، هر وقت دعوا کنیم ، شفیعى را مى آورى که قدرت بر رد او ندارم
(8)
و روایت شده که مردى به خدمت امیر المؤ منین على علیه السلام رسید، و به او عرض کرد: زنى دارم که هر وقت به نزدیک او مى روم ، مى گوید: مرا کشتى مرا کشتى ، حضرت فرمود: او را با این کارت بکش ، گناهش به گردن من .
لطیفه
روزى عبدالرحمن جامى شعرى سرود: بس که درجان فکار و چشم بیدارم توئى هر که پیدا مى شود از دور پندارم توئى شخصى به او گفت : اگر خرى پیدا شود، جامى به او گفت : پندارم توئى . (9)
لطیفه
عربى نماز خود را بسیار طول داد، مردم او را مدح و تعریف کردند، وقتى از نماز خود فارغ شد گفت : روزه هم هستم .
لطیفه
شیخ بهائى در کشکول نقل کرده مردى که نامش آزاد مرد بود، پیش ‍ حجاج از او باد صدادارى خارج شد، پس شرمنده گشت ، حجاج خواست خجالت او را رفع و جبران کند، گفت : مالیات را از تو برداشتم ، آیا حاجت او را حجاج یک عربى را احضار کرده بود که او را به قتل برساند، آن شخص گفت : این عرب را به خاطر من ببخش و او را نکش ، حجاج هم عرب را ببخشد، آن عرب بیرون که آمد، مقعد این شخص را مى بوسید و مى گفت : پدرم به فداى مقعدى که مالیات را بردارد و یک اعدامى را از مرگ نجات بخشد، مدح و ثنا بر هیچ کس سزاوار نیست جز بر این مقعد. (10)
لطیفه
ابوبکر از واعظى که روى منبر بود مسئله اى را پرسید، واعظ گفت : نمى دانم ، به او گفته شد که منبر جاى انسانهاى جاهل و نادان نیست ، واعظ در جواب گفت : من به قدر علمم بالا رفته ام ولى اگر مى خواستم به اندازه جهلم بالا بروم باید تا به آسمان بالا مى رفتم . (11)
لطیفه
عالمى مسئله اى سئوال شد، او در جواب گفت : نمى دانم ، سائل گفت : اینجا جاى جهال نیست عالم در جواب گفت : اینجا جاى آن کسى است که مقدارى مى داند و مقداى نمى داند، ولى آنکه همه چیز مى داند، مکان ندارد.
قصه برده سخن چین
مردى بنده اى را فروخت و به مشترى گفت : عیبى ندارد جز سخن چینى ، مشترى گفت : باشد، من راضى هستم ، پس او را خرید، بنده و غلام مدتى را آنجا ماند، بعد رفت پیش همسر مولایش و گفت : شوهر تو، تو را دوست ندارد و مى خواهد مخفیانه تو را رها کند پس یک تیغى بگیر و از پشت سر او چند تار موئى بتراش و بیاور تا من سحر و جادو کنم تا او تو را دوست بدارد، سپس رفت پیش مولایش و گفت : زن تو، براى خودش دوست گرفته ، و مى خواهد تو را بکشد پس خود را به خواب در آور، تا بفهمى ، پس مرد خود را به صورت خواب در آورد، زن با تیغ آمد، مرد خیال کرد زن مى خواهد او را بکشد، پس بلند شد و زنش ‍ را کشت ، پس خویشاوندان زن آمدند و این مرد را کشتند و جنگ بین دو طائفه در گرفت و ادامه پیدا کرد.
مذمت سخن چینى
در کافى است که امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلى علیه و آله (به اصحاب ) فرمود: آیا شما را به بدترینتان آگاه نکنم ؟ عرض کردند: بله یا رسول الله ، فرمود: آنان که سخن چینى کنند و میان دوستان جدائى افکنند،
و براى مردمان پاک عیب جوئى کنند.
بهشت بر سخن چینان حرام است
(( ((عن ابى جعفر علیه السلام قال : محرمة الجنة على القتاتین المشائین با لنمیمة .)) ))
حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمود: بهشت بر دروغ پردازان و سخن چینان حرام است .
سعدى گوید
میان دو کس جنگ چون آتش است
سخن چین بدبخت هیزم کش است .
کنند این و آن خوش دگر باره دل
وى اندر میان کور بخت و خجل .